آدم ها عوض می شوند ...!
نگاهت غريبه شد با من
حرف هاي خودت براي خودت بيگانه شد !
كي بود مي گفت چشماي تو رو با دنيا عوض نمي كنم ؟
كي بود همش از عشق پاك و صداقتش حرف مي زد ....
و حتي نمي خواست لحظه اي .... لحظه اي .... به كسي غير از من فكر كنه ؟؟؟
كي سخن از زهد و توبه مي كرد و همش نگران نماز اول وقتش بود كه مبادا قضا بشه؟
كي بود منو با ايمانش آروم مي كرد و مي گفت :"غصه نخور.... خدا بزرگه" ؟
چقدر راحت اعتقاداتت رو زير پا گذاشتي !
چه ساده منودرهضم اين جمله بي باكانه رها كردي :
" آدم ها عوض مي شوند .......هيچ چيزهميشگي نيست"
چه آسون تفاوت انسان و حيوان بودن رو از ياد بردي !
دوست داشتن رو در يك ميل زود گذر جسماني خلاصه كردي
لذت زندگي روفقط در عيش و نوش ظاهري چشيدي
هيچ وقت فكر نكردي .....
حتي تماشاي طلوع خوشيد در يك صبح دل انگيز مي تونه تو رو تا اوج لذت ببره
هيچ وقت نفهميدي .....
ميشه وقتي در كنار كسي كه دوسش داري نشستي و فقط با نگاهت حرف قلبت رو مي زني،
زيبايي و لذت زندگي رو تا بي نهايت احساس كني.
حسرت لحظات واحساسات و صداقتي رو كه براي تو گذاشتم ،نمي خورم
چون حتي ارزش حسرت من رو هم نداري !!!
يادته مي گفتي :
هميشه دوست دارم، با تمام وجود
چي مي شد براي هميشه كنار تو بودم
چي مي شد صبح كه از خواب پا مي شدم چشماي تو رو مي ديدم روبه روم
بعد نفس تلخ و عميقي مي كشيدي و با حسرت آرزوهات رو تكرار مي كردي.... يادته؟؟؟
يادته عزم سفركردي بياي پيش من
منت سفر و راه دورت روگذاشتي رودوشم اما .....
التهابات انتظار و لحظه شماري هاي بي صبرانه و شوق ديدارت رو ...
تووجودم حبس كردي !
يادته مي گفتي برات جون مي دم
اما ازترس جاده هاي لغزنده و خطرات احتمالي و خيالي خودت ....
حتي حاضر نشدي چند ساعت از فكر جونت رها بشي و بياي پيش من !!!
يادمه همه بهم مي گفتن ديگه بسه ... ديگه ارزش نداره براش گريه كني .... ديگه تمومش كن.
و من اعتقاد داشتم كه درخت رابطه رو با 2-3 تا ميوه گنديده از ريشه قطع نكنم
اگه حتي همه ميوه هاش هم بگنده، اما ...
هنوز درخته ....هنوز سايه داره .... و مي تونه به نوعي ديگه زيبا باشه !
غافل از اون كه دير فهميدم،رابطه ما حتي تخته پاره اي هم نبود
كه بشه براي رفع خستگي كمي روي اون نشست و استراحت كرد و دوباره به راه افتاد .
و من چه احمقانه در جستجوي سايه درخت بودم !!!
گفتني زياده ... اما نه تو اون عاشق با صداقت و مومن سابقي
نه به ياد آوردن اين حرف ها فايده اي داره .
تو راست مي گي ....
آدم ها عوض مي شوند .....
و واژه ها و اعتقادات معناي ديگه اي پيدا مي كنند .... !
صداقت... تبديل مي شه به حرف هايي براي دل خوش كردن
هر چند فرسنگ ها با حقيقت فاصله داشته باشد !
دوست داشتن و عشق.... يعني اسم كسي رو كه زماني بهترين بود
با چند خاطره كهنه و قديمي ،بعضي وقت ها فقط به ياد آوردن!
و نماز سر وقت ..... یعنی تکلیفی اجباری و خسته کننده !!!
آره ... همه واژه ها و باور ها عوض مي شوند
چون آدم ها عوض مي شوند.
به قول تو: "زندگي همينه .... من شاید خیلی حساس شدم "
آدم ها عوض مي شوند
عوض مي شوند
عوض مي شوند
اما حرفها و خاطراتشون دست نخورده به جا مي مونه !
اين متن براي كسي بود كه هيچ وقت معناي زندگي و دوست داشتن را نفهميد و احساس و قلبم را به بازي گرفت.اما خوشحالم كه اكنون كسي در تمام لحظات زندگي ام با ياد و خاطراتش حضور دارد كه معناي عشق و دوست داشتن رابيشتر از آنچه مي دانستم ، به من آموخت. هر چند كه هر يك از ما سر نوشت ديگري داريم !
آري،آغاز دوســت داشتن است
گر چه پايان راه ناپيداسـت
من به پايان دگـر نينديشـم
كه همين دوست داشتن زيباست
